حلماحلما، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

حلما همه زندگیمون

هفته 20

سلاممممممممممممممممم گل مامان خوبی عزیز دلم؟ جیگرم ببخش دیر به دیر میام برات مطلب میذارم.اومدم بگم نصف راهو رفتیم عشقم ان شا الله اگه خدا بخواد 20 هفته دیگه شما تو شممممکککک مامانی هستی.نمیخوام از این 20هفته بگم سخت گذشت اما گذشششتتتتت فدای سرت عمرم مهم اینه که شما سالم بیایی بغل مامان و بابا. دیروز رفتم دکتر صدای قلب نازت رو شنیدم ماشالله همچین میزد و من تو دلم هی قربون صدقت میرفتم الهی فدای اون قلب کوشولووووووووووووتتتتت.تا اومدم بابایی گفت زود باش برام تعریف کن و من براش تعریف کردم و بابایی کلیییییییییییی  ذوق کرد.دکتر بهم گفت دفعه دیگه میتونی با همسرت بیایی صدای قلب نی نیشو بشنوه و من گفتم که بابا از اومدن به مطب خجالت میکش...
25 آذر 1393

تقدیم به بابایی

سلاممممممممممممممممممم سلام عمر مامان عشق مامان اومدم امروز برای بابایی بنویسم خیلی لازم بود که ازش تشکر کنیم هر دومون. اشکان عزیزم،بزرگ خونمون تاج سرمون مرسی بابت همه کارایی که برامون میکنی.ممنونیم بابت تک تک زحماتی که برامون میکشی از عشق و مهر و محبتت بگیررررررررررررررر تا به کارای خونه رسیدن و خرید کردن و رسیدن بهمون.از کار کردنت تو بیرون از خونه و خستگیات که برای ما نمیاریشون و با روی باز میایی خونه. مامانی باید بهت بگم که مامان نشد چیزی رو هوس کنه و بابایی فورا براش نخره چه اون موقع که باردار نبودم چه الان که هستم و شما مهمون شکم مامانی هستی.نمیدونی چقدر بی صبرانه منتظر اومدن شماست بابایی روزی نیست که باهات حرف نزنه و بلند بهت ...
10 آذر 1393

اولین تکون خوردنت

سلام عشق مامان.بعد چند وقت اومدم کلی تو این چند وقت اذیت شدم حالت تهوع هام تموم شد داشتم ذوق میکردم که دیگه بیشتر بهت میرسم و ذوقتو میکنم اما یهو لکه افتاد به صورتم وبدنم دون دون شد مخصوصا دستام خیلی ترسیدم گفتم نکنه آبله مرغونه چون خوندم که اصلا  اینجور مریضی ها تو دوران بارداری خوب نیست اما با تحقیقهایی که کردم و دکتر رفتم و از این و اون پرسیدم گفتن که چون سطح هورمونها تو دوران بارداری بالاست تو بعضیا باعث حساس شدن پوست میشه و با کوچکترین مساله ایی پوست دون میزنه و به خارش میفته.با مصرف دارو دارم یه کم بهتر میشم عمر مامان.خووووووووووووبببب  همه اینا امروز یادم رفت وقتی که سر کلاس نشسته بودم و طبق معمول بچه ها شیطنت میکردن داشتم آ...
28 آبان 1393

ماه محرم و عشق به امام حسین (ع) و یاران ایشون

سلام گل مامان.بعد چند روز اومدم برات بنویسم امشب شب سوم امام حسین (ع) هست. تو این چند روز مامان تا جایی که تونست شمارو برد مراسمای عزاداری سید و سالار شهیدان.امام حسین امام سوم ما شیعیان هستند وقتی بزرگ بشی میفهمی که اگه امام حسین نبود دینمون اسلام به خطر می افتاد.امام حسین تو واقعه کربلا همه عزیزان و پسر بزرگوارشون حضرت علی اصغر رو از دست دادند باید بگم که دشمن پسر شش ماهه امام حسین رو با تیر سه شعله و با لب تشنه به شهادت رسوندند. پارسال روز حضرت علی اصغر تصمیم گرفتم دیگه کم کم به بچه فکر کنم حیف بود روز حضرت علی اصغر که میشه شما تو دل مامان نباشی.دلم میخواست محرم سال 93 رو حس کنی.که خداروشکر تشریف آوردی گل مامان.نذر کردم ان شا الل...
15 آبان 1393

اولین بار که دیدمت عزیزم

روز 26مهر1393 رفتم سونوی غربالگری و از خانم دکتر خواهش کردم که تورو بهم نشون بده وقتی دیدمت که با اون قلب کوشولوت که تند تند میزد چه جوری داشتی تکون میخوردی کلی ذوق کردم واصلا یادم رفت سوالایی که داشتم رو از دکتر بپرسم فقط ازش پرسیدم که جنسیتت مشخص شده یا نه که گفت نه خیلی زوده دقیقا اون روز 11 هفته و2 روز بود که تو شکم مامانی جا خوش کرده بودی.عاشقتم عمر مامان
5 آبان 1393